۵ تا صلوات یادتون نره
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سی و پنجم : حلال مشکلات
✔️ راوی : یکی از دوستان شهید
🔸از پيامبر سؤال شد: «کداميک از مؤمنين ايماني کاملتر دارند؟
فرمودند: آنکه در راه خدا با
#جان و
#مال خود جهاد کند »
سردار محمد کوثري( فرمانده اسبق لشكر حضرت رسول ) ضمن بيان خاطراتي از ابراهيم تعريف ميكرد:
🔸در روزهاي اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهيم گفتم؛ برادر هادي، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح ميداني بيا و بگير.
در جواب خيلي آهسته گفت: شما کي ميري تهران!؟
گفتم: آخر هفته. بعدگفت: سه تا آدرس رو مينويسم، تهران رفتي حقوقم رو در اين خونه ها
بده!
من هم اين کار را انجام دادم. بعدها فهميدم هر سه، از خانواده هاي
#مستحق و آبرودار بودند.
٭٭٭
🔸از
#جبهه برم يگشتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم!؟ سراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت.
سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند.
من اصلاً نميدانم چه كنم!
🔸در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم
#ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد. خيلي خوشحال شدم.
تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد.
چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟!
گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست.
دست کرد توي جيب و يک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري.
گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
🔸آن پول خيلي
#برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم.
خيلي دعايش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل هميشه
#حلال مشكلات شده بود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
شهید
#ابراهیم_هادی🕊🌹🌷@shahedan_aref